۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

اندر احوالات 2

"نمی دانم چرا در هر شعفی، هر خنده ­ی قاه­ قاه ی، هر بشکنی، هر احساس خوشی ای٬­ موجی از حماقت غلیظ ، منفور و زشت پدیدار است، نمی­دانم قیافه­ های خوش و فربه چرا در چشم من، تا حد استفراغ وقیح و قبیح و چندش آورند؟ نمی­دانم چه تجانسی است میان "چربی" و "حماقت"! نه یک حماقت ساده­ ی بیگناهِ بی­صفت، همچون حماقت یک نوکر، یک خل، یک بیابانیِ نیمه وحشی، بلکه حماقت تهوع ­آور و آزار دهنده و خفه کننده یک قیافه ­ی تر و تمیز و خوش آب و رنگ، یک نیمه روشنفکر و نیمه تحصیل کرده ­ی متمدنِ پر ادعای از خود راضی ... "
هبوط ... شریعتی ..

====================================
پ.ن.1. هم برای خودم صادقه هم واسه ملتی که از دستشون شاکیم!
بابا یکی نیست بگه برو حمال خوب خدا باش...
پ.ن2. واسه همینه که وقتی ملت می پرسن "این چه دینیه که توش آهنگ حرامه؟" جوابشون رو با این می دم که آهنگ غفلت میاره،آدم رو احمق می کنه!
پ.ن3.بگم من خودم کلا آدم غافلیم و دوستدارم بعضی وقتا آهنگ گوش بدم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر