روزهای غربت غیبت،آنقدر سرد است که در نیمه های شب، از نا کجایی برایت sms ی می رسد ...
"...چون دست علی، در غدیر بالا رفت، نور ولایت عرش را آزین بست... شرکت فولاد گستر"
ومن با دستهایی یخ بسته، چواب می دهم...
"ز چه رو در کوچه های بنی هاشم، دستش بالا نرفت تا آزین زمین را کبود نکنند؟"...
و به جایی نمی رسد...
-------------------------------------------------------------
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند،
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید ...
آی آدمها !
.
.
..
۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
و به جایی نمی رسد...؟
پاسخ دادنحذفآنکه هیچ!
پاسخ دادنحذفاین دل بی صاحب مانده هم، مدتهاست آنتن نمی دهد...
آنکه هیچ؟!
پاسخ دادنحذفپس پر واضح شد که چرا دلیوری ریپورتش نرسیده!
.
پاسخ دادنحذفبدبختی همان اول کار failed شد!چه برسه به دلیوری ریپورتش!
آن failed داستانی دارد... آن delivered داستانی دیگر!
پاسخ دادنحذف...یا رب به منش باز رسان!
پاسخ دادنحذف