۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

ذره خاکم و در کوی توام جای خوشست...

شب 12مرداد...
تو،حسرت...امید...
کلی حرف های زده خط خورد...
این عذر را از من بپذیر!

گر از این منزل ویران به سوی خانه روم/ دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم

زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم / نذر کردم که هم از راه به میخانه روم

تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک /به در صومعه با بربط و پیمانه روم

آشنایان ره عشق گرم خون بخورند /ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم

بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار/ چند و چند از پی کام دل دیوانه روم

گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز/ سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم

خرم آن دم که چو حافظ به تولاّی وزیر/ سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم


به اندازه حسرتم ،امیدوارم
........................................................................................................

پ.ن1: این پست مخاطب خاص دارد

پ.ن2: دیوان حافظ زد توی چشمم والا من سر قولم هستم!


۴ نظر:

  1. سلام مجتبی
    نرسیدی هنوز؟ جای ما رو خالی کردی یانه؟!
    خیلی دلم هوای اونجا رو کرده...

    پاسخ دادنحذف
  2. دوری...
    تنهایی....
    و بدون تو بودن
    حس غربتی به من می دهد...
    گویی که همه کس و کارت مرده اند
    و تو مانده ای و هیچ...
    زوال هر آنچه که داشتی
    مثل هفت روزه ی عتبات و کربلا

    پاسخ دادنحذف
  3. سلام امین جان
    بله رسیدیمو به یاد بودیم بسیار
    امیدوارم تونسته باشم دینمو ادا کرده باشم
    اما خودمونی می گم
    دوره حرم دویده ام
    صفا و مروه دیده ام
    هیچ کجا برای من کرب وبلا نمی شود...
    ایشالله قسمتت شه

    پاسخ دادنحذف
  4. http://www.erfan.ir/farsi/sahife/nsm_proj/main.php
    سلام، تونستین به این یه سر بزنین، مخصوصن دعای 45 ام شاید به نظر زود برسد اما فکر کنم خیلی وقت ها زود دیر می شود.
    التماس دعا.

    پاسخ دادنحذف