۱۳۸۸ بهمن ۲۹, پنجشنبه

حرف اول و آخر

تا فبل از کربلا ....
احساسم نسبت به خودم؟
مثل احساس مخمل در" خونه مادر بزرگه" بود ...
با اینکه می داند تقریبا هیچ تاثیری در دنیای اطرافش ندارند... واساسا عرضه آن را هم ندارد... یک جورهایی مثل یک بیمار خود شیفته،خودش را خیلی دست بالا می گرفت.
اما، در حین زیارات...بحمد الله مثل بک بنده بودم...سراسر از حب...توکل و توانایی حقیقی...و من آنجا، این شعر قیصر را نقض کردم.
..
.
ـ" ديروز ما زندگی را
به بازی گرفتيم
امروز او٬
ما را ...
فردا ..."
همه ی دنیا بازیچه اوست،همه...
ونمی دانی چقدر این حس شیرین است.
................................................
..
پ.ن. به خیلی ها می خواهم بگویم :
ای شما ابله تر از تعریف خوشبختی،
ای شما خالی تر از بیهودگی هاتان،
ای شما تصویر بودن را خیالی خام.......
تبصره :
از کربلا هیج نمی گویم
اگر خواستی قرار می گذاریم بام تهران،یا یکجایی آن بالا ها تا برایت تعرف کنم...با تمام ابزار آلات و متعلقات
..
.

۷ نظر:

  1. اللهم صل علی محمد حجتک فی ارضک
    وخلیفتک فی بلادک
    وداعی الی سبیلک
    ولی المومنین
    ولی المومنین
    ومنیرالحق
    وکلمتک التامه فی ارضک
    سفینه النجاه
    سفینه النجاه
    سفینه النجاه
    ومجلی العمی
    انک علی کل شی قدیر،

    پاسخحذف
  2. زیارتت قبول سید. من که پایه ام. بزار بیام، بریم بام تهران...

    پاسخحذف
  3. تیکه ای از دعای پس از زیارت آل یس را آوردید...به اعلی درجه معنی و مفهوم...نکته ای یادم آمد:
    در کتاب شریف مفاتیح الجنان به اشتباه "اسخطتموه" آمده در صورتی که درسته آن "سخطتموه"است...
    الإحتجاج على أهل اللجاج ج‏2 494 ص : 479
    ...ُوِّكَ فَالْحَقُّ مَا رَضِيتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا ""سَخِطْتُمُوه""ُ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ ...

    پاسخحذف
  4. اگر دين نداريد لا اقل آزاده باشيد.

    پاسخحذف
  5. اي سيد نام لا اقل آزاده باش.

    پاسخحذف
  6. یعنی موندم کسی که دوزار جرات نداره اسمششو بذاره...حالا می خواد به من دین یاد بده....کار خدا!
    تو منو سید نکردی ترسو که حالا به من می گی "سید نام"...برو بنده ی خدا... :))

    پاسخحذف